پرسش :

کشورهایی که اعتقاد و باور دینی دارند به مقوله توسعه از منظر دین نگاه می‌کنند. آیا دین می‌تواند درمان جدی برای رفع این بحران‌ها باشد یا صرفاً کارکردی مسکن گونه دارد؟


پاسخ :
در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یک، این فهم عمیق‌تر شده و انعکاس پیدا کرد.در ابتدا که توسعه‌ی پایدار مطرح شد قرار بود که توسعه‌ی اقتصادی و اجتماعی از یک سو، توسعه‌ی سیاسی از سوی دیگر و توسعه‌ی زیست محیطی هم از سوی دیگر درکنار هم باشند .به سرعت تغییری در این رویکرد دادند و اذعان داشتند که این سه مورد را هنگامی که کنار هم قرار می‌دهید یک توسعه‌ی پایدار ضعیف به دست می‌آید.در حالی که جهان به یک توسعه‌ی پایدار قوی نیاز دارد و آن توسعه‌ای است که تمام عناصر توسعه از جمله،اقتصادی،اجتماعی و سیاسی را در درون یک دایره بزرگتر به عنوان محیط زیست،به عنوان ارزش‌های دینی و معرفت،لازم است یعنی یک سطح بالاتر عقل مطرح شد.